{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
انسانها هرچه حساستر باشند، رنج بیشتری میكشند.
نگذارید خشم و بدخواهی شما سبب نابودی زندگی شود؛ زیرا كسی كه به زندگی ارج ننهد، خود، شایستهی آن نیست.
والاترین لذت بر این پایه است: لذت درك و شناخت.
سبب اندوه است كه اشخاص در حد میانه نیز به حواس خود توجه نمیكنند. نگاه میكنند، ولی نمیبینند، گوش میدهند، ولی نمیشنوند، لمس میكنند، ولی احساس نمیكنند، غذا میخورند، ولی مزه ی آن را حس نمیكنند.
پرها میتوانند انسانها را مانند پرندگان به پرواز درآورند و به سوی بهشت ببرند. این از ادبیاتی است كه با قلمپرهایشان نوشته شده است.
سرشت آدمهای خوب، گرایش به دانستن است.
همانگونه كه روز خوب، خواب خوش در پی دارد، زندگی هم اگر به خوبی سپری شود، مرگی آمرزیده در پی خواهد داشت.
درست همان گونه كه اگر آهن را بكار نگیریم، زنگ میزند، همان گونه كه آب راكد میگندد و یا به هنگام سرما یخ میبندد، اگر از آگاهی و مغز خود بهره نگیریم، آن را از دست میدهیم.
عشق سرشار در صورتی به وجود میآید كه از آنچه دوست دارید،آگاهی فراوان داشته باشید.
میتوان در هر زمینهای كسب دانش كرد.
من از سودمند بودن دست نمیكشم.
ثابت ماندن در یكجا سبب از دست رفتن قوهی ادراك شما میشود. اندكی فراتر بروید تا چیزهای دیگری را نیز ببینید كه در آنها نبود سامان و تناسب، قابل مشاهده است.
آنچه را نقاشی میكنید باید بشناسید و از آن، آگاهی كافی داشته باشید.
اگر پیوسته و بدون درنگ كار كنید، توان داوری خود را از دست میدهید.
تنها سخنگوی جهان طبیعت، آزمایش است، پس باید همیشه به تجربه پرداخت و هركار را به هزار شكل آزمود.
نقاش باید نهانخانه داشته باشد؛ زیرا هنگامی كه در نهانخانه با خود هستید، خودتان هستید و هنگامی كه همراه با شخص دیگری هستید، نیمی از خودتان میباشید.
انسانها هرچه حساستر باشند، رنج بیشتری میكشند.
نگذارید خشم و بدخواهی شما سبب نابودی زندگی شود؛ زیرا كسی كه به زندگی ارج ننهد، خود، شایستهی آن نیست.
والاترین لذت بر این پایه است: لذت درك و شناخت.
سبب اندوه است كه اشخاص در حد میانه نیز به حواس خود توجه نمیكنند. نگاه میكنند، ولی نمیبینند، گوش میدهند، ولی نمیشنوند، لمس میكنند، ولی احساس نمیكنند، غذا میخورند، ولی مزه ی آن را حس نمیكنند.
پرها میتوانند انسانها را مانند پرندگان به پرواز درآورند و به سوی بهشت ببرند. این از ادبیاتی است كه با قلمپرهایشان نوشته شده است.
سرشت آدمهای خوب، گرایش به دانستن است.
همانگونه كه روز خوب، خواب خوش در پی دارد، زندگی هم اگر به خوبی سپری شود، مرگی آمرزیده در پی خواهد داشت.
درست همان گونه كه اگر آهن را بكار نگیریم، زنگ میزند، همان گونه كه آب راكد میگندد و یا به هنگام سرما یخ میبندد، اگر از آگاهی و مغز خود بهره نگیریم، آن را از دست میدهیم.
عشق سرشار در صورتی به وجود میآید كه از آنچه دوست دارید،آگاهی فراوان داشته باشید.
میتوان در هر زمینهای كسب دانش كرد.
من از سودمند بودن دست نمیكشم.
ثابت ماندن در یكجا سبب از دست رفتن قوهی ادراك شما میشود. اندكی فراتر بروید تا چیزهای دیگری را نیز ببینید كه در آنها نبود سامان و تناسب، قابل مشاهده است.
آنچه را نقاشی میكنید باید بشناسید و از آن، آگاهی كافی داشته باشید.
اگر پیوسته و بدون درنگ كار كنید، توان داوری خود را از دست میدهید.
تنها سخنگوی جهان طبیعت، آزمایش است، پس باید همیشه به تجربه پرداخت و هركار را به هزار شكل آزمود.
نقاش باید نهانخانه داشته باشد؛ زیرا هنگامی كه در نهانخانه با خود هستید، خودتان هستید و هنگامی كه همراه با شخص دیگری هستید، نیمی از خودتان میباشید.
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}